جهانی شدن و تغییر در شیوههای تولید و انباشت سرمایه موجب تحول در شهرها و نقش و کارکرد آنها در جامعه بینالملل گردیده است. شهرها آیینه تمامنمای پیشرفت و تغییرات شگرف در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و فنی به شمار میروند و خط مقدم جبهه پستمدرنیسم، در وجه فضایی و اجتماعی آن به حساب میآیند. مقاله پیش رو با بررسی روندهای موجود در نحوه تولید و ارتباط میان واحدهای قلمرویی در سطح بینالمللی که در قالب تقسیم کار تجلی مییابد، اثرات جهانیشدن بر این تقسیم کار و تحلیل ارتباطات فراملی شهرها، به معرفی مفهوم دیپلماسی شهری پرداخته و کارکردهای آن را بررسی میکند. در این مقاله ابتدا ویژگیهای نظام جهانی و تقسیم کار بینالمللی بررسی میشود و بین دو نوع دیدگاه مختلف در زمینه ارتباط میان شهرها مقایسه صورت میگیرد. سپس جهانی شدن به عنوان پدیده غالب مورد واکاوی قرار گرفته و اثرات آن بر نحوه تقسیم کار و نظام مشخص میشود. نقش بینالمللی شهرها مسئله بعدی مورد توجه در این مقاله است که با نگاهی به نظریات حاکم در این حوزه نقش فعلی شهرها تبیین خواهد شد. در انتها مفهوم جدید دیپلماسی شهری در قالب ابزاری در جهت بهبود نقش و کارکردهای فراملی شهرها معرفی شده و کارکردهای آن بررسی میگردد. دیپلماسی شهری در نقطه انتهایی تحول الگوهای قدیمی حوزه شهری به الگوهای جدید قرار گرفته است. نقطهای که در آن فضای مکانها و نظریه مکان مرکزی جای خود را به فضای جریانها و نظریه جریان مرکزی داده، فوردیسم منسوخ و با پستفوردیسم جایگزین شده و نظام ارتباطی شهرها از حالت عمودی و سلسلهمراتبی به صورت شبکهای و افقی درآمده است. اینجاست که دیپلماسی سنتی جای خود را به دیپلماسی شهری میدهد.